، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

سبحان بهرامی جلفائی

سلام مامان سبحان هستم دوست دارم خاطراتشو ثبت کنم

صدای قلب نی نی ام

دیروز رفتم دکتر و ازش اجازه گرفتم تا صدای قلبت و ضبط کنم تا بزارم تو وبلاگت  اینم صدای قلب کوچولوت    http://s1.picofile.com/file/7613744943/%D8%B5%D8%AF%D8%A7%DB%B0%DB%B0%DB%B0%D8%B1.amr.html     ...
20 دی 1391

خاطرات جنین

    شروع   تا چند وقت پیش نبودم اما حالا زندگی مشترکم را شروع کرم و فعلا برای مسکن رحم را برای چند ماه اجاره کردم........البته به محض تمام شدن مهلت صاحب خانه مرا بیرون می اندازد و تمام وسایلم را هم می گذارد توی کوچه !!!!!!!!! اظهار وجود   هنوز کسی از وجودم خبر ندارد .البته وجود که چه عرض کنم .هرچند ساعت یکبار تا می خواهم سلول هایم را بشمرم همه از وسط تقسیم می شوند و حساب و کتابم به هم می ریزد. زندان   گاهی وقت ها فکر میکنم مگه چه کار بدی کردم که مرا به تحمل یک حبس 9 ماهه در انفرادی محکوم کرده اند ؟؟؟؟!!!!!!!!! فرق اینجا با آنجا   داشتم با خودم فکر می کر...
16 دی 1391

اتمام 7 ماهگی و شروع 8 ماهگی

٥ دی ماه بود که که نوبت دکترت بود عزیزم که به اتفاق مامان جونت رفتیم و بعد اونجا صدای قلبت و گوش دادم و خودم هم وزن و فشار شدم و واسمون دوباره داروی اهن نوشت و سونو و ازمایش قند که امروز 12 دی دوباره به اتفاق مامان جونت رفتیم سونو گرافی که گفت 31 هفته شدم و دوباره سر کوچولوت و نشون داد و با اطمینان قاطع گفت پسرس و بعدم گفت که سرت رفته روبه پایین عزیز دل مامان گفت اگه همون پایی بمونه می تونم طبیعی زایمان کنم اقای دکتر گفت: دور شکمت 267 mm دور سرت 77 mm طول ران 59 mm و وزنت هم 1کیلو 700 گرم بود و پایان بارداری راهم 15 اسفند اعلام کرد .   ایشالله که صحیح و سالم میایی بغلم   ...
12 دی 1391
1